پيام دوستان
+
بايرام يئلي چارداخلاري ييخاندا
*نوروز گولي* قار چيچگي چيخاندا
آغ بولوتلار کوينکلرين سيخاندا
بيزدن ده بير ياد ايليه ن ساغ اولسون
دردلريميز قوي ديکلسون داغ اولسون
*استاد شهـ ـريار*
++++++
اين گل اواخر اسفند و دم دماي بهار در مياد لابلاي برفا توي کوهستان
ما بهش ميگيم *نـوروز گولي* يا همون گل نوروز
که نويد آمدن بهار رو ميده:)

امين يگانه
6:20 عصر
+
برتولت برشت در کتاب زندگي گاليله ميگه* " کساني که نانشان آمادست نميخواهند بدانند که نان چگونه پخت ميشود آنها ترجيح ميدهند شکرگزار خداوند باشند تا نانوا" *
انديشه نگار
4:20 عصر
به نظرم برتولت کاملا درست ميگه ما نون رو ميخوريم و کاري نداريم که چطوري درست ميشه فقط خدا رو شاکريم و هميشه هم نون داريم! بنابراين اگه ما زندگي خودمون رو با اين فرمول تو جدول تناسب بذاريم ميشه خدا رو به خاطر چيزايي که دوست داريم داشته باشيم اما نداريم هم شکر کنيم! طوري که انگار اونا رو تو مشتمون داريم تا خداي بزرگ واسمون فراهمشون کنه.
*ترخون بانو*
ديروز 10:20 صبح
در اينجا لازم ميدانم حديثي را نقل کنم ، البته که پيامبر به دليل اينکه دنياي ديگر برايشان يقين شده بود سخت به آب و آتش ميزدند که مردم را به راه راست بياورند و اين يک امر طبيعيست به همين واسطه پروردگار به ايشان فرمودند نميخواد اينقدر بخاطر بنده هاي من خودت را به هلاکت بياندازيد من خودم هم با آنان اتمام حجت ميکنم @};-
+
يک بار است زندگاني. يک بار. همان يک بار که نسيم صبح را به سينه فرو مي دهيم، همان يک بار که عطش خود را با قدحي آب خنک فرو مي نشانيم، همان يک بار که سوار بر اسب در دشت تاخت مي کنيم، *يک بار.. يک بار و نه بيشتر...*
اودسان
ديروز 10:30 عصر
بعد از آن ديگر تمام عمر را ما دنبال همان چيزها مي دويم، بعد از آن ديگر تمام مدت را به دنبال همان طعم اولينِ زندگاني هستيم. در پي لذت اول. سيب را به دندان مي کشيم تا طعم بار اول را در آن بيابيم،آب را سر مي کشيم تا لذت رفع عطش بار اول را پيدا کنيم. در آب غوطه مي زنيم تا به شوق بار اول برسيم و نسيم را مي بلعيم تا نشاني از آن اولين نسيم بيابيم. زندگاني يک بار است، در هر فصل...
اودسان
ديروز 10:30 عصر
+
سلام
همه ي ما ميدونيم که آدم يه روز به دنيا مياد و يه روز هم مي ميره اما باز بچه دار ميشيم و کلي تلاش ميکنيم تا اون بچه رشد کنه و جايگاه خودشو پيدا کنه...
درست مثل گلدوناي حياط مادر هما؛ با اينکه که مي دونن تابستون ها خشک ميشن اما باز بهشون عشق ميدن، آب ميدن و مراقبن تا خشک نشن.. حتي ازشون عکس يادگاري مي گيرن!!
اصلا زندگي همينه...
مادر هما ممنون از اينکه اصل زندگي رو بهم يادآوري کردي

اودسان
ديروز 10:30 عصر

چقدر ديدنِ اين فيد ، بهم حس و حالِ خوب ميده:-) چه خاطره هاي قشنگي که براي اونروز ها بود و تداعيشون هم به دل حال خوب ميده و هم دلتنگي...
اودسان
ديروز 10:28 عصر
+
[تلگرام]
*«نگارا از عجم مهمان نميخواهي؟»*
دلي آشفته و حيران نميخواهي؟
خدا را شکر...نوکر کم نداري، ليک
غلام و نوکر از ايران نميخواهي؟
براي اينهمه زوارِ دربارت
مگر شاها بلا گردان نميخواهي؟
به خيلِ کاروانِ اربعين امسال
سياهي لشکر و اعوان نميخواهي؟
براي مرهم زخم دل زينب
دو ديده از غمت گريان نميخواهي؟
...
به پيش پاي زينب، آن زماني که
ميايد از سفر، قربان نميخواهي؟
خلاصه...اربعين نزديک و ره بسته
«نگارا از عجم مهمان نميخواهي؟»
#اربعين
#امام_حسين عليه السلام
اودسان
ديروز 10:28 عصر
+
فرهنگ از خانهها شروع ميشود، ريشه ميگيرد، و منتشر ميشود.
چقدر زيباست خانههايمان را به مناسبت #رمضان تزئين کنيم، ريسه و بادکنک و چراغ بزنيم،
به هم و خصوصا به بچهها هديه بدهيم (نه فقط براي روزه گرفتن، بلکه براي حلول رمضان) و تمام رمضان را جشن بگيريم.
رمضان را هرطور نگاه کنيم زيباست. خاطرههاي زيبا بسازيم @};-
اودسان
ديروز 10:28 عصر
#رمضان يکي از زيباترين ايام، نه فقط در کشورهاي اسلامي، که در تمام کشورهايي است که مسلماني آنجا زندگي ميکند. سراسر ماه، محلههاي مسلماننشين پر از چراغاني و ريسه و آمد و شد هستند. بازارچههاي متعدد شبانه که بعد از ساعت افطار باز ميشوند و تا نيمههاي شب فعالند
پر از غذاها و شيرينيهاي خوش عطر و رنگ محلي. تمام خانهها حتي يک فضاي کوچک از آن، تزئين ميشود و همه به هم شادباش ميگويند. چقدر اين جلوهها زيبا و خاطرهانگيزند و چقدر در ذهن کودکان ماندگار و دلانگيز.
عارفانه هاي يک دوست
ديروز 9:28 عصر
لذت بردم از خوندن دلگويه ات .. انگار همون روزها و همون سالها رو باهات زندگي کردم.. تو ذهنم مجسم ميکردم اون روزهاي سالهاي دانشجوييت تو کشوز استاليا ( البته اگه اشتباه نکرده باشم) و چقدر خوشحال شدم با اين وجود ، همچنيان مقيد و متعهد و پايبند بودي و موندي@};-
اميدوارم هميشه و همه جا خدا همه جوره ياورت باشه.. من هيچ وقت در ارزشمند بودنت ترديد نداشتم ...خدا حفظت کنه زاهده جانم:-) @};-
به ياد اين سخن مولانا افتادم: دانه چون اندر زمين پنهان شود
سِرِّ او سرسبزي بستان شود
زَرّ و نقره گر نبودندي نهان
پرورش کي يافتندي زير کان. تا دانه زير خاک نرود وسختي ها وفشارهاي خاک را تحمل نکند هيچ وقت سبز وزيبا نخواهد بود يا طلا و نقره که از معادن و فلزات گران قيمت هستند چنين،دانه وجود آدمي هم چو دانه تا سختي ها ومرارت هارا تحمل وتجربه نکنداستعدادهاي دروني او سرسبزوبارور نمي گردد.
عارفانه هاي يک دوست
ديروز 9:28 عصر
1 فرد دیگر
8 فرد دیگر